نفس و بازیهای یک نفره اش
دختر نازم ، فرشته زندگیم مبدونی این روزا خیلی نازو شیرین شدی ، اونقدر ناز شدی که میخوام درسته بخورمت ، اونقدر ناز و ملوس حرف میزنی که از نگاه کردن به کارات سیر نمیشم ، اونقدر شیرین زبون شدی که مامانی پیشت کم میاره . این روزها ( از ٥ دی ماه ٩٢) که ٢سال و٤ ماهت هست یاد گرفتی که به تنهایی بازی کنی ، یعنی همون خاله بازی . اینجا بهت گفتم اخم کن . اینم اخم مدل نفسی : اینجا ٢ تا کیف دستته ، این قرتی خانوم کجا داره میره ؟؟ از لبه تختت ميری بالا دختر مهربون من داره عروسکشو میبوسه. ...